کد خبر : ۳۰۵۲۱
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۸
حکایت شیرهایی که وزرای صنعت را خوردند؛
ساختمان 10 طبقه وزارت صنعت با همه ظاهر ساده اش اتاقها و مجسمه های زیادی دارد که هر کدام موضوعات مختلفی را در کوله بار خاطرات خود دارند که شاید یکی از جالبترین خاطرات ان به یک مجسمه سنگی بر می گردد.
به گزارش خبرنگار خودروکار؛ مجسمه های مختلفی در وزارت صنعت، معدن و تجارت امروز و وزارت صنایع دیروز وجود دارد که هر کدام یا هدیه وزرای کشورهای دیگر است و یا تولید کننده ای خوش ذوق آن را تراشیده و به وزارت متبوعش تقدیم کرده است اما در این بین شیرهای سنگی بزرگ شاید از هر شی دیگری بیشتر به چشم بخورد و صدای غرش خفته اش بیشتر در گوش مخاطبین صدا کند.

ساختمان کهنه وزارت صنایع سابق، در زمان وزیر وقت (محلوجی) یک بازسازی اساسی شد، آنقدر اساسی که تقریبا تمام اساس و شکل و شمایلش عوض شد.

قرار شد در هر طبقه از یک نوع سنگ خاص استفاده شود و خلاصه کلی سر و صدا که از بازسازی ساختمان صنایع آن وقت به گوش رسید.

یادگار آن زمان 2 مجسمه بزرگ شیر بود که یک تکه از دل یک سنگ مرمر بیرون کشیده شده است.


شیرها سالها روبروی هم در دفتر وزیر نشسته بودند و هیچ حرفی نمی زدند، فقط شنونده حرفهای آن اتاق بودند تا اینکه صدای شوخی وزیر به اطرافیانشان را شنیدند.

محلوجی در حواشی آن روزهای خود و وزراتخانه تحت مسئولیتش به اطرافیان خود در دفتر نگاه می کند و به شوخی می گوید " آخر این شیرها من را می خورند."

حکایت شیری که وزرای صنعت را خورد + عکس

این شوخی وزیر بعدها در وزارتخانه پیچید و وزرای بعدی هر کدام واکنشی طنز به وجود این شیرها داشتند.
وزیر بعدی شیرهای سنگی را از دفترش بیرون گذاشت و شیرها در طبقه دهم و پشت در اتاق وزیر ساکن شدند که دیگر صحبتهای درون اتاق را نشنوند و اصطلاحا وزیر را نخورند.

بعد از آن شیرهای سنگی که گرچه بزرگتر نشده بودند اما خاطرات بیشتری را در خود ثبت کرده بودند توسط آخرین وزیر صنایع و معادن یعنی محرابیان از طبقه دهم تبعید شدند به طبقات پایین تر، اما ظاهرا فایده ای نداشت و جوانترین وزیر آن موقع شد آخرین وزیر صنایع و معادن و بعد از ادغام 2 وزارت خانه صنایع و بازرگانی جای خودش را به غضنفری داد.

آبدارچی های وزارت خانه هم با شوخی تعریف می کردند: (کلا وزرای اینجا حس خوبی به این شیرها نداشتند و خوشش نمی آمد در کنار آن مصاحبه ای انجام شود و یا توقف طولانی داشته باشند.)

یکی از نیروهای خدماتی تعریف می کرد: (من یکبار دیدم خبرنگاری برای مصاحبه جلوی وزیر را گرفت اما بعد از چند لحظه وزیر متوجه وجود شیرها در کادر دوربین شد و خواست مکان مصاحبه عوض شود.)



بعد از آن این شیرها به ورودی سالن جلسات و نشست های خبری که خبرنگاران زیادی از کنارشان رد می شدند منتقل شدند. بیشتر که فکر می کنم متوجه می شوم در این گذر سالها شیرها نه تنها وزرا بلکه خبرنگاران زیادی را هم خوردند.


اکنون در گذر این ایام وزرا و حتی خبرنگاران زیادی از این وزارتخانه رفتند اما آن شیرها همچنان در این ساختمان  ساکن ماندند. باید دید جمله طنازانه محلوجی شامل حال وزرای بعدی این وزارتخانه هم می شود و یا با ابتکار رحمانی و انتقال دادن این شیرها به درب ورودی این وزارت خانه، خطر شیرهای سنگی رفع شده و مابقی وزرای این ساختمان در امان خواهند ماند یا خیر.

انتهای پیام/
نام:
ایمیل:
* نظر:
شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران
روزنامه های اقتصادی
آرین موتور
پرشیا خودرو
بیمه ملت
آخرین اخبار
بیمه ملت
MVM
فونیکس
کرمان موتور
ایلیا
ایساکو
آرین دیزل
صنعت کار
سایپا یدک
راین
عصر تشکل
امداد خودرو ایران